درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان خاطرات درام
دوستان عزیز سلام ممنون که به وبم سر زدینو با نظراته قشنگتون سرافرازم کردین دوستان گلی که تازه وارد شدن به این وب ازتون میخوام با نظرایه قشنگتون در بهتر شدن وبلاگ کمکم کنین این خاطرات همش برحسب واقعیت بوده و در زندگیه من رخ داده دوستان شما برای خوندن خاطره از اول ابتدابه قسمت معرفی رفته و انجارو بخونید بعد از اون به ادامه مطلب پایین همون قسمت مراجعه کنید کله داستان اونجاست ممنون بووووس بای سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, :: 15:12 :: نويسنده : سوگل
به نام خالق عشق دلم میخواد بشینمو خاطراته تلخی که تو زندگیم افتاد و منو با این اتفاقا داغون کرد براتون بگم که بعد از مرگم بخونیدو......قبل از هرچی میخوام براتون بگم که ما چه جور خانواده ای بودیم و بدبختیا از کجا شروع شد ما یه خانواده 4نفره بودیم یه پدر زحمت کش یک مادر دلسوز یه برادر مهربان و خودم که نقش دختره این خانواده داشتم. ما خیلی خانواده شاد و خوشبختی بودیم پدر و مادرم عاشقه هم ومنو داداشمم عاشقه اونا اینم بگم من عاشقه داداشمم بودم اونو نمیدونم شایداونم منو دوست داشته باشه اره مگه میشه هیچ برادری خواهرشو دوست نداشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! خلاصه میخوام بگم از اون خانواده هایی بودیم که جدا کردنمون از هم باعث اذیت و ناراحتیه هرکدوممون باعث ناراحتیه هممون و خوشحالیه هرکدوم باعث خوشحالیه هممون میشد میخوام بگم جونمون واسه هم در میرفت و...!!! بقیه داستان در ادامه مطلب ادامه مطلب ... دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, :: 22:9 :: نويسنده : سوگل
![]() ![]() |